1- کسی که فلسفه خوانده فيلسوف نيست. او تنها دانشآموختهی فلسفه است، يا در حد اعلايش فلسفهدان. فيلسوف کسی است که فلسفهای نو ارائه میدهد، یا فلسفهی ديگران را بسط میدهد يا ترميم میکند. در واقع: دانشآموختهی فلسفه مصرفکننده است و فيلسوف توليدکننده.
2- هر چند فلسفه به ما میآموزد که چگونه در بارهی هستی انديشيده شده است، امّا مهمترین تاثير آن رشد و تقويت "دستگاه استدلالی" انسان است. مسير رشد فلسفه در انسان: عبور از مرحلهی مصرف به توليد است.
ايندو را داشته باشيد... شايد بعداً مفصلتر نوشتم.
۳ نظر:
salam
vala man ketabe falsafe ziad khoondam.
filsoof shodan ke hich, falsafi fekr kardan ham yadam raft.
oomadam rah raftane kabk ro yad begiram, rah raftane khodam ham yadam raft.
سلام.کاملن درست ميگوييد،هرچند اين اشتباه همگانی شده و هرکس که زياد حاشيه ميرود و چيزی نميگويد،بهش ميگيم فيلسوف!!
آدم عزيز! البته شما شکستهنفسی میفرمايید!
زيتا جان!
نکتهسنجی تو برايم احترامبرانگيز است.
يک چيز را هم بايد دقت کرد: در فرهنگ ما، مغالطهکاری و پيچيده-گنگگويی نشان "باسوادی" فرد است! هر کس هم که با صراحت و بدون حاشيهروی حرفهايش را بزند، بلافاصله مورد دشمنی عامه قرار میگيرد، چون طبع جامعه آن را نمیپذيرد (حتا اگر خود افراد به آن اعتراف نکنند). اکثریت اين مردم با صراحت بیگانهاند و آنرا با "وقاحت" اشتباه میگيرند!
ارسال یک نظر