نوبل ادبیات امسال به الیس مونرو، داستاننویس 82 ساله شهیر کانادایی تعلق گرفت. میتوان با قاطعیت گفت که این نویسنده از جمله برندگان این جایزه است که صرفاً به خاطر غنای ادبی و شایستگیهایش انتخاب شده و نه بر اساس ملاحظات سیاسی یا حقوق بشری.
اليس مونرو استاد بهتصويرکشيدن ارتباطات انسانی از جمله شهرکنشينی، تحصيل، ازدواج، طلاق، درگيریهای خانوادگی و اجتماعی، مسائل مربوط به مهاجرت و ديگر نقاط واقعی زندگی در محيطی بومی در آمريکای شمالی است. بنابراين کارهایش را میتوان روايت ادبی از تاریخ و اجتماع اين منطقه دانست. با این حال، خواننده در هر کجای کره خاک که بزید، میتواند با داستانهای او ارتباط برقرار کند.
خلاقیت ویژه الیس مونرو، طرح پرسشهایی کانونی در کوتاهترین شکل ممکن است: زندگی منطقهای چیست؟ مادربودن به چه معناست؟ زن بودن چگونه است؟ کانادایی یعنی چه؟ مرزهای عشق کجاست؟ خیانت چیست؟ تسلیم چیست؟ در بطن داستانهای کوتاه این نویسنده –که همگی بستری اجتماعی دارند- با شرایط روانی و مادی انسان در ارتباط و جدال با این پرسشها آشنا میشویم. جالب توجه اینجاست که نویسنده برشهایی تاثیرگذار و عمیق از زندگی شهروند آمریکای شمالی را با ظرافت تمام، اما با دوری از پیچیدگیهای زبانی بیان میکند که این سیاق، کار قلمیاو را از نویسندگان نسل پست مدرن یا آثار رواننگر یا نگاشته در فرم «جریان سیال ذهن» بهکل متفاوت میکند.
شخصیتهای داستانی الیس مونرو آدمهایی هستند از بطن اجتماع، اما نه از اعماقش. داستانهای او ارادتی به فقرگرایی یا ایدئولوژیها و «ایسم»های رنگارنگ ندارند و در آنها، انسانها در عین درگیری با رنجها و مصائب زندگی، طعم خوشبختی را نیز میچشند. الیس مونرو نویسندهای است که هیچگاه تسلیم مدهای روز متعالی یا منفی ادبی نشد و در تمام کارهایش تلاش کرد تا تصویری امیدوار و واقعگرایانه از انسان ارائه دهد.
اليس مونرو را بايستی يکی از پيروان مکتب «ادبيات تصوير» نیز دانست که شاخصه ادبيات آمريکایی است. در اين نوع ادبيات، بيش از آنکه به مسائل صرفاً روانشناختی يا تکنيکهای زبانی و شگردهای بيانی توجه شود (مثل ادبيات فرانسوی یا آمريکای جنوبی)، ارتباطات انسانی را با دقت نقاشی میکند و به تصوير میکشد. به همين لحاظ، اين نوع ادبيات پایهای است برای نمايش و سينما. دقت در تحليل لحظات و بازنمايی موقعیتهای فرد در اجتماع نيز شاخصه ديگری از کار مونرو است که به این نوع ادبیات شاید بشود گفت «داستان موقعيت».
آثار الیس مونرو جوایز جهانی متعددی را به خود اختصاص داده است. از جمله این آثار میشود به این عنوانها اشاره کرد: «رقص سایههای خوشحال»، «زندگی دختران و زنان»، «چیزی که منظورم بود به شما بگویم»، «فکر میکنی کی هستی؟»، «ماههای ژوپیتر»، «پیشرفت عشق»، «دوست جوانیهایم»، «اسرار فاششده»، «عشق زن خوب»، «نفرت، دوستی، معاشقه، عاشقی، ازدواج»، «گریزپا»، «دورنمای کسل راک»، «خوشحالی بسیار» و «زندگی عزیز».
× این یادداشت در شمارهی 270 روزنامهی قانون (سهشنبه ۲۳ مهر 92) زیر عنوان "نوبلی شایسته ادبیات" منتشر شد: [پیوند]
× منرا در فیسبوک دنبال کنید: [پیوند]
اليس مونرو استاد بهتصويرکشيدن ارتباطات انسانی از جمله شهرکنشينی، تحصيل، ازدواج، طلاق، درگيریهای خانوادگی و اجتماعی، مسائل مربوط به مهاجرت و ديگر نقاط واقعی زندگی در محيطی بومی در آمريکای شمالی است. بنابراين کارهایش را میتوان روايت ادبی از تاریخ و اجتماع اين منطقه دانست. با این حال، خواننده در هر کجای کره خاک که بزید، میتواند با داستانهای او ارتباط برقرار کند.
خلاقیت ویژه الیس مونرو، طرح پرسشهایی کانونی در کوتاهترین شکل ممکن است: زندگی منطقهای چیست؟ مادربودن به چه معناست؟ زن بودن چگونه است؟ کانادایی یعنی چه؟ مرزهای عشق کجاست؟ خیانت چیست؟ تسلیم چیست؟ در بطن داستانهای کوتاه این نویسنده –که همگی بستری اجتماعی دارند- با شرایط روانی و مادی انسان در ارتباط و جدال با این پرسشها آشنا میشویم. جالب توجه اینجاست که نویسنده برشهایی تاثیرگذار و عمیق از زندگی شهروند آمریکای شمالی را با ظرافت تمام، اما با دوری از پیچیدگیهای زبانی بیان میکند که این سیاق، کار قلمیاو را از نویسندگان نسل پست مدرن یا آثار رواننگر یا نگاشته در فرم «جریان سیال ذهن» بهکل متفاوت میکند.
شخصیتهای داستانی الیس مونرو آدمهایی هستند از بطن اجتماع، اما نه از اعماقش. داستانهای او ارادتی به فقرگرایی یا ایدئولوژیها و «ایسم»های رنگارنگ ندارند و در آنها، انسانها در عین درگیری با رنجها و مصائب زندگی، طعم خوشبختی را نیز میچشند. الیس مونرو نویسندهای است که هیچگاه تسلیم مدهای روز متعالی یا منفی ادبی نشد و در تمام کارهایش تلاش کرد تا تصویری امیدوار و واقعگرایانه از انسان ارائه دهد.
اليس مونرو را بايستی يکی از پيروان مکتب «ادبيات تصوير» نیز دانست که شاخصه ادبيات آمريکایی است. در اين نوع ادبيات، بيش از آنکه به مسائل صرفاً روانشناختی يا تکنيکهای زبانی و شگردهای بيانی توجه شود (مثل ادبيات فرانسوی یا آمريکای جنوبی)، ارتباطات انسانی را با دقت نقاشی میکند و به تصوير میکشد. به همين لحاظ، اين نوع ادبيات پایهای است برای نمايش و سينما. دقت در تحليل لحظات و بازنمايی موقعیتهای فرد در اجتماع نيز شاخصه ديگری از کار مونرو است که به این نوع ادبیات شاید بشود گفت «داستان موقعيت».
آثار الیس مونرو جوایز جهانی متعددی را به خود اختصاص داده است. از جمله این آثار میشود به این عنوانها اشاره کرد: «رقص سایههای خوشحال»، «زندگی دختران و زنان»، «چیزی که منظورم بود به شما بگویم»، «فکر میکنی کی هستی؟»، «ماههای ژوپیتر»، «پیشرفت عشق»، «دوست جوانیهایم»، «اسرار فاششده»، «عشق زن خوب»، «نفرت، دوستی، معاشقه، عاشقی، ازدواج»، «گریزپا»، «دورنمای کسل راک»، «خوشحالی بسیار» و «زندگی عزیز».
× این یادداشت در شمارهی 270 روزنامهی قانون (سهشنبه ۲۳ مهر 92) زیر عنوان "نوبلی شایسته ادبیات" منتشر شد: [پیوند]
× منرا در فیسبوک دنبال کنید: [پیوند]