هنگام نشر بعضی از کامنتها، مقابل دوراهی سختی خودم را میبينم: از یکسو پیامگذار حرفِ حساب زده است، از سوی ديگر از واژگانی سود جسته که از دایرهی نسبتاً تنگ اخلاقی من و خطوط قرمز اين تارنگار خارج است. واقعاً میمانم که چه کنم. گاه ساعتی به این بلاتکلیفی میگذرد و بعد، چه پاکش کنم چه منتشر، از کردهی خودم پشیمان میشوم، چه کامل به آن مطمئن نبودهام.
امروز هم دوستی بینام، پیامی نهاده بود که حرفِ دل بود، امّا از آلت تناسلی زن نام برده بود که من بازتابِ چنين گويشی را در اين صفحه نمیپسندم. مجبور شدم پاکش کنم، امّا وجدانم اينقدر آزارم داد تا اين چند خط را نوشتم.
شاید هم دارم بسته عمل میکنم؟ نمیدانم! به هر رو، قواعدی برای خودم دارم که دوست دارم دوستانم رعایت کنند تا یکوقت عکسالعملم موجب رنجششان نشود.
۲ نظر:
مجید عزیز
من نیز گاهی خود را بر سر همین دوراهی مییابم. اگر طرف حرفی برای گفتن داشته است مطلب را با حذف "تابوها" منتشر میکنم، با توضیحی کوتاه..
به چه نکتهی جالبی اشاره کردی حمید بسیاریار.
سپاس بر تو باد.
ارسال یک نظر