شناسهی انسان عقبماندهی جهانِ سوّمی نه آن شاخ فرضی روی سرش است، نه دمی در پسِ ماتحتاش؛ او را از اخلاق و روش زندگیاش است که میشناسند. انسان جهانِ سومی همانقدر که با گفتوگوی مداراگر بیگانه است، با برخورد فیزیکی خویشاوند.
وقتی کسی که نام خود را خبرنگار گذاشته، یعنی کسی که تحقیقاً بایستی به جای چماق، قلم به دست داشته باشد، نعلیناش را به سمت سر رئیس جمهور کشوری دموکراتیک پرتاب میکند، انسان بلافاصله به یاد قضیهی همان بوزینهای میافتد که میخواست ادای امام جماعت درآورد! خبرنگار عراقی با عملش، بیگانهگی و دشمنی ریشهای خود را با روش "اعتراض دموکراتیک و قانونی" فریاد زد.
در دنیایی که خشونت روش شود، فرشتهی عدالت پرمیریزد...
۱۳ نظر:
آیا در زمان صدام حسین خبرنگاری جرات داشت در عراق کفش بسمت یک رئیس جمهور مهمان پرتاپ کند؟. همین آزادی کفش پرتاپ کردن را آقای بوش به این خبرنگار عراقی اهداء کرده است.ارنش امریکا صدام را بکنار گذاشت ، اما مسیولیت قتل و کشتار در عراق در دست عراقی است و نه امریکای ها.ارتش آمریکااکثریت را در عراق(شیعه و کرد) را بقدرت رساند. بدون کمک آمریکا این اکثریت بیش از 80 درصدی نمی توانست در عراق بقدرت برسد.
از مشکلات ما ايرانيان یکی هم اين است که هميشه یا مخالفيم یا موافق! به راستی تعادل در برخورد و حد وسط کجاست؟
جالب این که برخی آن را حق آزادی بیان نامیده اند! شبکه البغدادیه این اقدام ابلهانه برخاسته از خشونتی ریشه دار را حق آزادی اظهار عقیده خوانده است! حق آزادی یرتاب لنگه کفش ؟!
از مسعود و سام سپاسگزارم.
اولاً که اصلاً این خبرنگار هنوز معلوم نیست کجاست. برادرش می گوید کتک خوره و شکنجه شده و در بازداشت پلیس است. این از آزادی بیان. بعد می گویید برود از راه دموکراتیک مبارزه کند! یعنی برود آمریکا و درانتخابات به رقیب بوش رای بدهد؟ حالا اگر هم بتواند رای بدهد رقیب بوش مگر در قضیه حمله به عراق چقدر با بوش فرق دارد؟ شاید هم نظرتان از مبارزه دموکراتیک استفاده از ظرفیتهای رسانه ای است. خوب او هم همین کار را کرده. اما انگار شما می خواستید طرف برود در القدس العربی مقاله تحلیلی بر ضد بوش بنویسد. ولی ظاهراً او بهتر از شما می دانسته که در دنیای سیمولکروم های مجازی باید توجه تصویری جلب کرد.
کلامت، کلام انسان متنفر توجیهگر است. این کلام چون برخاسته از نفرت است، توجیه میکند نه تحلیل، به این دلیل که: 1-عادلانه و بیطرفانه قضاوت نمیکند، و 2- از همین روست که منطق آن آبکیست.
اگر این بابا زندان است (یعنی دور از انظار)، بردارش (یعنی قضیه روباهه و دماش) چطور دیده که "کتک خورده و شکنجه شده"؟
مبارزهی دموکراتیک روشی جهانشمول است، نه جغرافیامحور. او نیازی ندارد برای اثبات دموکراتبودن و انسانبودناش، برود آمریکا رای بدهد؛ در همان عراق از روشهای مدنی و بهدور از خشونت و بدون وحشیگری استفاده میتواند بکند.
کسی از رسانه به آن شکل استفاده میکند، شعور استفادهی درست از ابزار را ندارد. درست همینجاست که بین او و انسانی متمدن فرق هست. او -و شما که تاییدش میکنید- فرصتطلبانی هستید پیرو تئوری ماکیاولی: "هدف وسیله را توجیه میکند".
"توجه تصویری جلبکردن" او چیزی است بهمانند شاشیدن برادر حاتم طاعی در آب کوثر! مگر به هر قیمتی باید توجه جلب کرد؟ این دیگر چه منطقیست؟
حرفزدن و برخورد نوعی عمل است که انسان سالم، مسئولیت آنرا میپذیرد و پای عواقبتاش هم میایستد. مثلاً بین منی که با اسم و رسم خودم مینویسم، با کسی که با یک نیمچه اسم مستعار پرگویی میکند فرقی نیست؟ همین نشان میدهد که چه کسی به متمدنشدن و قانونمندشدن دنیا -در وسع و بضاعت خودش- کمک میکند و چه کسی شانه خالی میکند.
تعجب می کنم اینهایی که حرف از درد و رنج و جنایات امریکایی می زنند زمان صدام کجا بودن و چیزی نمی گفتن ؟ ضد امریکا بودن خوبه و بیان کردنش با پرتاب نعلین هم خوبه منتها وقتی که امریکا این ازادی را به تو داده که این کارو بکنی . همین آقا جرات داشت به طرف صدام نعلین پرتاب کنه؟
چون می دونه که اونا با این کارش جوونش را از دست می داد . اما الان چون می دونه بسر و صدای تبلیغی می تونه بکنه و توده ای ها براش کف می زنن این کارو می کنه . چقدر این توده ای همیشه با خبرگزاری فارس همسو میشن . از اولش انقلاب هم همین بود کار و روششون
امیر عزیز!
تعجب از همسویی تودهایها با دستِ راستیهای نظام نکن! اینها در اول انقلاب، خود تئوریسین برپایی دستگاه خشونت برای علیه مخالفان انقلاب بودند. نشریات آندوران بهترین سند این مدعاست.
در باب حرکت خبرنگار هیجانزدهی عراقی: باور کنید این بدبختی خیلیهاست که هنوز درک درستی از موضوع خشونت و خشونتزدایی ندارند و ذهنشان نمیتواند کل موضوع را بگیرد. هنوز میبینیم که "حرکت انقلابی" -که پروندهی آلودهاش مشام هر کسی را میآزارد- تعدادی طرفدار دارد. این خودش نشانهی توسعهی نیافتهگی ذهن و عقب بودن از روند تاریخ است.
با حال بود و گل گفتی و واقعيت را گفتی . صد در صد همینه که ميگی . تروريست تروريسته حال ميخواد با لنگه کفش باشه می خواد با بمب باشه .بنده خدا زورش نميرسه بمب بذاره اقدام انتحاری کنه لنگه کفش ژرتاب می کنه . اينهايی که مدافع مردم رنج ديده عراقند و امريکايی ها را عامل کشتار می بينن چرا چشمشون را به روی بمب گذاری های تروريستی که در اون کلی مردم بی گناه کشته ميشن می بندن و صدای اعتراضشون در نمياد . همينهايی که برای اون لنگه کفش پرتاب کن دست زدن و هورا کشيدين چرا در تقبيح عمليات تروريستی چيز نمی نويسن . همين منتقدان فلک زده ...
در تعجبم که در فهرست خشونت اینان فقط برخی از خشونتها خشونت است و بقیه اعمال هوشمندانه و متهورانه است .
از انفجار برجها هم با همین القاب تمجید کردند . و کشته شدن ادمهای بی گناه را ندیدند . عملیات تروریستی و خشونت طلبانه شاخ و دم نداره . پایه اش همینه . اینایی که آمار دادن از کشته و زخمی عراقی ها و فلان و فلان چرا در امارشون یک مقایسه ای نمی کنن میان کشتار دوران صدام و وضعیت اون موقع . این نگاه ضد امریکایی داشتن خیلی وقتها یعنی همسویی با رپیمهای دیکتاتور و خودکامه و تایید اونها ...
این زبانبستهها تقصیری ندارند. این "نگاه ضد آمریکایی" مثل نشادوری است که اول آنرا در فلفل فرو کردهاند، و سپس استعمال! برای همین، تا تقی به توقی میخورد، جیغ "مرگ بر آمریکا"یشان هوا میرود.
منتظر الزيدي، شيعه ، طرفدار ايران و برادر دو شهيد (خبر ويژه)
بعد از اقدام شجاعانه «منتظر الزیدی» خبرنگار عراقی که با پرتاب کفش به بوش، ضمن تحقیر آمریکا، نمادی از خشم و نفرت مردم عراق نسبت به اشغال کشورشان را به نمایش گذاشت، تبلیغاتچی های آمریکایی و دنباله های آنها در کشورهای اسلامی برای کاستن از دامنه گسترده این تحقیر تلاش کردند «الزیدی» را یک «بعثی» و یا «کمونیست» معرفی کنند. این ترفند که در پی استقبال و حمایت گسترده ملت های مسلمان رنگ باخت، با این هدف صورت پذیرفته بود که خشم مردم عراق از بوش و جنایات آمریکا به «بعثی »ها و یا «کمونیست»ها نسبت داده شود و حال آن که «منتظر الزیدی» یک خبرنگار شیعه معتقد و متعهد است و دو برادر وی- اولی به دست صدام و دومی توسط نظامیان آمریکایی- به شهادت رسیده اند.
وارونه نمایی آمریکایی ها و متحدانش درباره هویت شیعی و انقلابی «منتظر الزیدی» در میان ملت های مسلمان و مخصوصا مردم عراق که بارها شاهد مواضع انقلابی و اسلامی وی بوده اند با تمسخر روبرو شده است و شایعه پراکنان را خیلی زودتر از آنچه انتظار می رفت ناکام کرده است.
گفتنی است «عدی الزیدی» برادر «منتظرالزیدی» خبر آسوشیتدپرس درباره مخالفت برادرش با ایران را به شدت تکذیب کرده و گفت برادرم منتظرالزیدی، یک شیعه متعهد و طرفدار جمهوری اسلامی ایران است.
نکته درخور توجه این که اقدام شجاعانه منتظرالزیدی با استقبال گسترده تمامی ملت های مسلمان از هر مذهب و قومیتی قرار گرفته همانگونه که اقدامات انقلابی سایر افراد و جریان های ضد آمریکایی صرفنظر از مذهب و قومیت آنان همواره با حمایت گسترده همه مسلمانان روبرو بوده است.(روزنامه کيهان)
اعلان این مردیکهی لاتِ کفشانداز را اینقدر به این دیوار نچسبانید! دنیا از این اوباش زیاد دارد. بچسبید به انسانهای مثبت و خدمتگزار.
ارسال یک نظر