شنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۳
رفراندوم نمادين نه واقعی
نفس بحثهای گوناگونی که پيرامون طرح رفراندوم در رسانههای ايرانی درگرفته، البته قابل درک است، امّا نکتهای که غالباً با بیتوجهی روبرو شده، "نمادينبودن" اين طرح است. روشن است که طرحی نمادين قدرت اجرايی ندارد، بنابراين، تلاش گستردهی انگيزهشناسانه و ريشهيابانهی اين منتقدين، تنها حکايتگر جو مملو از بدبينی اپوزيسيون تواند بود. ايشان اگر متوجه باشند که از اين بهاصطلاح رفراندوم، کسی به نان و آبی نخواهد رسيد و فقط قصد به محک گذاشتن بنيهی سياسی و افزايش پتانسيل همياری جامعه است، ديگر اينقدر سر خوبی و بدیاش چانهزنی نمیکنند و مشارکت در آن را سادهتر میگيرند. همين بدبينیهای مزمن، سهمطلبیها و جاهطلبیها است که اپوزيسيون را همچنان اندر خم يک کوچه نگه داشته است و امکان نمیدهد که شأنی درخور يک اپوزيسيون واقعی بيابد. چنين است که نه اپوزيسيون درک درستی از خواست جامعه دارد، -و مهمتر- نه مردم اعتماد چندانی به اپوزيسيون پيدا میکنند.