مرور و دنبالکردن وقایع اینروزهای مصر، دریچهای است برای بهتردیدن سرگذشت خودمان. خیلی از اتفاقاتی که در مصر میافتد، پرده از ابعادی از تاریخ معاصر ایران برمیدارد. برای مثال، نخستین حرکت تبهکارانهی اغتشاشات مصر، سرقت موزهی ملی قاهره بود. صدایی هم از کسی درنیامد، چون حواسها پرت جای دیگری بود. در ایران 57 هم موزهی ایران باستان بهسرقت رفت و تا امروز کمتر کسی از آن حرفی زده است.
مدیای غرب (مثل سی ان ان و بی بی سی)، درست دو روز پیش، با نشاندادن صحنههایی خاص و منتخب (گروه اسبسوار که به تظاهرکنندگان حمله میکنند)، طرفداران حسنی مبارک را به سطح "لباس شخصیها"یی فرومیکاهند که بهوسیلهی دولت اجیر شدهاند! امروز اما دیدیم که خیل طرفداران مبارک اگر در اکثریت نباشند، از مخالفین کمتر نیستند. و ما همچنان معتقدیم که در 28 مرداد 32، تمام کسانی که از شاه طرفداری کردند چیزی جز فواحش، قدارهکشها و لاتها نبودند! جالبتر از همه اینکه بعد از 50 سال، آمریکاییها و انگلیسیها "اعتراف" میکنند که بله، این آنها بودند که بر علیه مصدق کودتا کردند! 50 سال دیگر نیز همین حرف را در بارهی مصر خواهند زد و کسی هم در صحت آن چونوچرا نخواهد کرد، چونکه قدرت رسانه در دست مخالف است... و به همین سادگی تاریخ ملتی جهانسومی نوشته (جعل) میشود.
در سیانان، متخصص نمرهدادن به رقاصهای غیر حرفهای و دیگر برنامههای در پیتی Reality Show میشود تحلیلگر شمارهی یک انقلاب مصر، آنوقت رهبر اخوانالمسلمین را میآورند تا به مخاطب غربی بقبولانند که این زبانبسته کجا و تروریسم کجا! اینها انگار ترور انور سادات و هزار کثافتکاری دیگر این آدمخواران ماقبل تاریخی یادشان رفته... و یادشان رفته که در ده سال گذشته، خود همین آمریکا بوده که گروههای فناتیک اسلامی را -یکی بعد از دیگری- در لیست سیاه خود گنجانده است!
بحث بر سر بازکردن پروندههای کهنه نیست؛ میخواهم دقت کنیم که همیشه این فاتح است که تاریخ مغلوب را مینویسد. به این لحاظ، نباید دل خوش کنیم که "آیندگان خودشان قضاوت خواهند کرد". بهراستی آیندگان بر اساس کدام اسناد و مدارک به قضاوتی درست خواهند رسید، با فیلمهای مونتاژشدهی سیانانوار؟ تنها چاره این است که به جای مغلوب، فاتح بود؛ راه دیگری نیست.
مدیای غرب (مثل سی ان ان و بی بی سی)، درست دو روز پیش، با نشاندادن صحنههایی خاص و منتخب (گروه اسبسوار که به تظاهرکنندگان حمله میکنند)، طرفداران حسنی مبارک را به سطح "لباس شخصیها"یی فرومیکاهند که بهوسیلهی دولت اجیر شدهاند! امروز اما دیدیم که خیل طرفداران مبارک اگر در اکثریت نباشند، از مخالفین کمتر نیستند. و ما همچنان معتقدیم که در 28 مرداد 32، تمام کسانی که از شاه طرفداری کردند چیزی جز فواحش، قدارهکشها و لاتها نبودند! جالبتر از همه اینکه بعد از 50 سال، آمریکاییها و انگلیسیها "اعتراف" میکنند که بله، این آنها بودند که بر علیه مصدق کودتا کردند! 50 سال دیگر نیز همین حرف را در بارهی مصر خواهند زد و کسی هم در صحت آن چونوچرا نخواهد کرد، چونکه قدرت رسانه در دست مخالف است... و به همین سادگی تاریخ ملتی جهانسومی نوشته (جعل) میشود.
در سیانان، متخصص نمرهدادن به رقاصهای غیر حرفهای و دیگر برنامههای در پیتی Reality Show میشود تحلیلگر شمارهی یک انقلاب مصر، آنوقت رهبر اخوانالمسلمین را میآورند تا به مخاطب غربی بقبولانند که این زبانبسته کجا و تروریسم کجا! اینها انگار ترور انور سادات و هزار کثافتکاری دیگر این آدمخواران ماقبل تاریخی یادشان رفته... و یادشان رفته که در ده سال گذشته، خود همین آمریکا بوده که گروههای فناتیک اسلامی را -یکی بعد از دیگری- در لیست سیاه خود گنجانده است!
بحث بر سر بازکردن پروندههای کهنه نیست؛ میخواهم دقت کنیم که همیشه این فاتح است که تاریخ مغلوب را مینویسد. به این لحاظ، نباید دل خوش کنیم که "آیندگان خودشان قضاوت خواهند کرد". بهراستی آیندگان بر اساس کدام اسناد و مدارک به قضاوتی درست خواهند رسید، با فیلمهای مونتاژشدهی سیانانوار؟ تنها چاره این است که به جای مغلوب، فاتح بود؛ راه دیگری نیست.
۲ نظر:
"میخواهم دقت کنیم که همیشه این فاتح است که تاریخ مغلوب را مینویسد." و تاریخ کودتای ۲۸ مرداد را هم شاهیها بنام انقلاب شاه و مردم نوشتهاند نه آنان که چون من شاهد حاضر در صحنه بودند.
انقلاب "شاه و مردم" (انقلاب سفید) 9 سال بعد از 28 مرداد اتفاق افتاد (دی ماه ۱۳۴۱) و طبعاً ربطی به آن ندارد.
شما هر چقدر هم که در صحنه حاضر بوده باشید، مثلاً 24 ساعت هر روز، بیشتر از خیابانهای اطراف و آدمهای اطراف خودتان را عملاً نمیتوانستهاید ببینید. با وضع رسانه در آن دوران -که به رسانهی رسمی و بیبیسی ختم میشد- هم نمیشد چیز دندانگیری از اخبار بهدست آورد. برای همین، مشاهدات شما از واقعهای به وسعت 28 مرداد نمیتواند تکمیل باشد.
بر خلاف موارد دیگر که شما را مردی منطقی با سطح تحمل بالا دیدهام، در مورد کارنامهی سلسلهی پهلوی با عصبیت برخورد میکنید و کمیتها و کیفیتها را با هم ارزیابی نمیکنید. به نظر من، دوستانی مثل شما بیش از هر چیز دارند عملکرد انقلابی 32 سال پیش خودشان را توجیه میکنند تا چیز دیگر. شما دوستان طوری خشمگینانه برخورد میکنید انگار دیکتاتوری پهلوی همامروز هم برپاست!
من هم مثل داریوش همایون معتقدم که گناهی متوجه انقلابیون دیروز نیست و دلیلی برای سرزنش آنها نمیبینم، چه بسا با این شوری که من خود در سر دارم، اگر آندوران به سن شما بودم، خودم هم به دستههای انقلابی میپیوستم.
به نفع همگیست برای یکبار هم که شده، از تاریخ گذر کنیم و از شخصیتهای تاریخی -که همهشان هممیهنان خود ما بودهاند- متنفر نباشیم.
ارسال یک نظر