گرفتاری عمدهی تحلیلهای روانشناختی، فمینیستی، اخلاقی و کلاً معنیشناسانهی اصحاب اینترت بر عملکرد علیا ماجده المهدی مصری این است که آنها را از حالت ناظر، به میدان و معرکهای میکشاند که متعلق به آنها نیست و مجبورشان میکند که بر علیه یا بهنفع یکطرف موضعگیری کنند. بیتوجهی اصلی ما به جوهر شوکی است که این زن جوان وارد کرده تا ذهنهای خموده را به سمت روند ویرانگر "اسلامیزهشدن دموکراتیک" که دارد مصر را میبلعد متوجه کند.
آنچه علیا کرده، یعنی ترکاندن بمب اینترنتی، شناخت و استفاده از ابزار "عریانی تن" بوده برای تبلیغ ایدهی سیاسیاش. در زمانهای که "رسانهی مسلط" اجازهی فکرکردن به کسی نمیدهد و با ساخت افکار عمومی، کشورگشاییهای اخیر در شمال آفریقا و احیاناً در سوریه و ... را "توجیه دموکراتیک" میکند، علیا با سنتشکنی آگاهانهی خود، خواب را سرهایی پرانده که همچنان دل به "ارتش آزادیبخش ناتو" و "مداخلهی نظامی یا غیر نظامی دموکراتیکساز قدرتها" بستهاند. او با هدفگرفتن مشخص فناتیکهای اسلامی در مصر و طراحان جهانی پشتیبانشان، به مخاطب توجه داده که مسیر گذار مصر به قعر فلاکت فاندامنتالیسم است نه ساحل عافیت آزادی.
اینکه خیلیها آمدند تا تن لخت او را ببینند نه پیام او را بشنوند و اینکه اگر جوان و زیبا نبود، با چنین اقبالی روبهرو نمیشد، تماماً گمانههای حاشیهای بمب تبلیغاتی علیا هستند. من شک دارم که او قصد داشته نامی ماندگار شود یا مانیفستی فرمولهشده برای استفادهی آیندگان ارائه بدهد! اینگونه برداشتها، نشانهی درک ضعیف از کارکرد رسانه در دنیای امروز است. نقطهی مقابلاش علیای جوان است که با شناخت کانونی از رسانهی اینترنت، شادابی تن را آیینهای کرده به آفتاب، تا برقاش چشم سودازدگان احیای خلیفهگری اسلام در قرن بیستویکم را بزند و آتشی به جانشان بیاندازد که ضجهها و "وا اسلاما"یشان، ما پیرامونیان حواسپرت را به خود آورد که ببینیم: چطور دارند آزادی را زیر حجاب دموکراسی خفه میکنند و به مسلخ میبرند.
:: طرح از مانا نیستانی
۱ نظر:
هرچه هشدار در مورد اینکه دمکراسی در جهان اسلام چقدر خطرناک می تواند باشد بدهی باز کم است. مسلمان یعنی بمب ساعتی دیر یا زود می ترکد.
ارسال یک نظر