ذهنم اینروزها مشغول موضوع "نظم اخلاقی" و "نظم قانونی" است. گذار جامعه از سنت به مدرنیته، تغییر ناگزیر نظام نظم اخلاقی به نظم قانونی را بهدنبال دارد. مدرنیزم (بُعد مادی مدرنشدن) و صنعتیشدن لازمهاش ایجاد نظم قانونی و پسزدن سنت اخلاقمدار جامعه است. از طرفی، سیستمهای کمونیستی نیز خود وابستهی تام نوعی اخلاقاند. این هم بخشی از قضیه است که نیاز به تحلیل دارد. گاهی هم که کُمیتشان لنگ شده، به نوعی با سنت کنار آمدهاند و خود حتا مشوق ناسیونالیسم شدهاند، مثل شوروی در جنگ "میهنی" جهانی دوم.
این مسائل را دوست دارم بیشتر وارسم و به جزییاتاش از سمتهایی بپردازم و از دلاش چند یادداشت بیرون بکشم.