یکشنبه، اسفند ۱۵، ۱۴۰۰

اشاره ای به نگاه پوتین در مسئله ی اوکراین

هدف نهایی پوتین زهر-چشم-گیری از اوکراین است تا در آینده به ناتو نپیوندد. همچنین خطوط خود را برای گلوبالیست ها از نو واگو کند.

 روسیه اوکراین را نیمه مستعمره ای می بیند که بخاطر پیوندهای تاریخی/فرهنگی، عملاً نباید به بلوک غرب بپیوندد. نیز اوکراین را "دروازه ی یورش جهانگرایی" می بیند، از اینرو می خواهد آنرا در کنترل داشته باش. 

حمله نظامی روسیه به اوکراین را بایستی ژئولیتیک و تمدنی دانست.  اوکراین موقعیتی عمیقاً یکتا برای روسیه است. اوکراین استراتژیک ترین سنگری است که گلوبالیسم در پی فتح آن است تا روسیه را از درون متلاشی کند. بخاطر بنیان های فرهنگی/زبانی/تاریخی/نژادی/دینی مشترک، اگر اوکراین به بلوک غرب بپیوندد، گلوبالیسم این پیام واضح را به مردم روسیه فرستاده است که "شما  نیز می توانید به غرب بپیوندید"! یعنی تسخیر سیاسی اوکراین، آغازگر تسخیر سیاسی دیگر بخش های روسیه از درون است. این یعنی تغییر معادله ژئوپلیتیک و آغاز پایان روسیه. پوتین ناسیونالیست اینرا می داند و در مقابلش می ایستد. 

در اینکه پوتین حق ندارد استقلال سیاسی و حق انتخاب مردم اوکراین را نادیده بگیرد تردیدی نیست. آینده نگری و نگاه خاص عبور از بحران پوتین نیز نمی تواند توجیهی باشد برای تجاوز نظامی او. به هر رو، کل حرف این است که بجای اینکه مجذوب هیاهوی رسانه ای شویم، کمی عمیق تر مسائل را برانداز کنیم و بدانیم که هر رخداد کلان سیاسی، ریشه های ژئوپلیتیک دارد و چندبعدی است. 

شنبه، اسفند ۱۴، ۱۴۰۰

ورود ارتش روسیه به اوکراین - یک اشاره به موضع گیری ما!

در هر غائله ی سیاسی، گرفتاری عمده ی ما این است که از یک سمت پشتیبانی می کنیم و بر علیه سمت دیگر موضع می گیریم، بدون اینکه در ریزه کاری ها و بنیاد ماجرا دقیق شویم. در واقع، به جای اینکه موضع گیری ما بر روی دانش ما از موضوع بنا شود، بر احساسات ما پل می زند.
پرسش این است که اساساً چرا باید در قبال هر رخدادی موضع بگیریم؟ چرا باید خود را به درون ماجرا بیاندازیم، به جای اینکه شاهد آگاه ماجرا شویم؟
ظرافت ها / پیچیدگی های رخدادهای سیاسی عموماً زیر سایه ی جنبه تبلیغاتی آن نادیده گرفته می شوند. توصیه این نیست که تماشاگر صرف باشیم؛ تنها اشاره ی این یادداشت به خلق و خوی ساده گیر ماست که به جای درک ماهوی موضوع، تابع احساسات می شویم و در میدان یک رخداد غرق...
و در این میان، این حقیقت است که به مسلخ می رود و در باغ درک جمعی جوانه نمی زند... و این ماییم که لنگ لنگان، بازیچه ی تکرار رخدادهای سیاسی می شویم و هیچگاه به مقصد نمی رسیم.