هدف نهایی پوتین زهر-چشم-گیری از اوکراین است تا در آینده به ناتو نپیوندد. همچنین خطوط خود را برای گلوبالیست ها از نو واگو کند.
روسیه اوکراین را نیمه مستعمره ای می بیند که بخاطر پیوندهای تاریخی/فرهنگی، عملاً نباید به بلوک غرب بپیوندد. نیز اوکراین را "دروازه ی یورش جهانگرایی" می بیند، از اینرو می خواهد آنرا در کنترل داشته باش.
حمله نظامی روسیه به اوکراین را بایستی ژئولیتیک و تمدنی دانست. اوکراین موقعیتی عمیقاً یکتا برای روسیه است. اوکراین استراتژیک ترین سنگری است که گلوبالیسم در پی فتح آن است تا روسیه را از درون متلاشی کند. بخاطر بنیان های فرهنگی/زبانی/تاریخی/نژادی/دینی مشترک، اگر اوکراین به بلوک غرب بپیوندد، گلوبالیسم این پیام واضح را به مردم روسیه فرستاده است که "شما نیز می توانید به غرب بپیوندید"! یعنی تسخیر سیاسی اوکراین، آغازگر تسخیر سیاسی دیگر بخش های روسیه از درون است. این یعنی تغییر معادله ژئوپلیتیک و آغاز پایان روسیه. پوتین ناسیونالیست اینرا می داند و در مقابلش می ایستد.
در اینکه پوتین حق ندارد استقلال سیاسی و حق انتخاب مردم اوکراین را نادیده بگیرد تردیدی نیست. آینده نگری و نگاه خاص عبور از بحران پوتین نیز نمی تواند توجیهی باشد برای تجاوز نظامی او. به هر رو، کل حرف این است که بجای اینکه مجذوب هیاهوی رسانه ای شویم، کمی عمیق تر مسائل را برانداز کنیم و بدانیم که هر رخداد کلان سیاسی، ریشه های ژئوپلیتیک دارد و چندبعدی است.