بعضی از افراد منتظر "چش" هستند تا بلافاصله برای آدم پرونده بسازند! يعنی کافی است که از تو تکّهنوشتهای بخوانند يا حرفی بشنوند که به مذاقشان خوش نيايد؛ بیمعطلی میگذارندت سينهی ديوار...
من در حيرتام که چرا احترام واقعی و ريشهای بين ما ايرانيان جايش خالیست و هيچوقت نهادينه نمیشود؟ اگر واقعاً ما شأن انسانی هم را محترم بشماريم، چطور ممکن است که با کوچکترين نکته و بهانهای، تمام پيشينه يکديگر را زير سئوال ببريم؟
به اين نتيجه رسيدهام که کمتر مردمی مثل ما، مستعد دشمنیکردن با يکديگر است...
۴ نظر:
مجید جان صورت مساله رو گم نکن عزیز من. مشکل فقط اینه که بر و بچه های وبلاگ شهر حالا دیگه بعد این همه وقت همدیگه رو مثل کف دست می شناسن و از سابقه همدیگه به خوبی خبر دارن و وقتی می بینن که مجید زهری می خواد بدون سر و صدا و بدون اینکه کسی متوجه بشه به قول معروف می بینند که مجید خان با فراموش کار خوندن بقیه می خواد دولا دولا شتر سواری کنه که کسی نبینه دیگه یه چیزی قلقلکشون می ده که کمی سر به سرت بذارن و بگن که آره بابا می شناسیمت عزیز. عزیز جون کی گفته وبلاگ هر کی هرکیه و می تونی هر روز رنگ عوض کنی اونوقت توقع داشته باشی که همه بی خیالش باشن
تربیت گفتگو در ایران پائین ترین سطح ممکن را به خود اختصاص داده است. به گونه ای که در میانه صحبت، یا به داد و بیداد میرسیم، یا گیس و گیس کشی آغاز میشود، یا خونین و مالین به پایان میرسد. احترام در انتقاد، فرهنگیست که باید یاد بگیریم. آمارهای قتل ناشی از منازعه در هنگام گفتگو (جرو بحث) نشان دهنده عمق فاجعه است. پس به هیچ وجه تعجب نکن که هیچ جای تعجب ندارد.
با سلام
مشکل اصلی ما در ایران این است که با ماهیت همدیگر کار داریم ومدام میخواهیم اثبات کنیم که چی هستیم یا اینکه طرف مقابل ما کیست و به کجا وابسته است به رفتار همدیگر کارنداریم و دنبال درک رفتارها و تمایلات همدیگر نیستیم.والسلام
درست میگی ... ما فقط فکر میکنیم خیلی با فرهنگ و اصیل و تمدن دار هستیم . اما واقعا کوش اثری از تمدن و فذهنگ ؟
ارسال یک نظر