چند روز پیش مصطفا ملکیان آمده بود به دعوت بچههای اصفهان حرف زده بود. بعد مسعود برجیان گزارشی از اين جلسه را گذاشت در وبلاگش. اين گزارش به بحثهایی دامن زد؛ به اين گزارش نقدهايی شد. من کاری به محتوای نقدها و حتا خود سخنان ملکيان ندارم؛ حرف من نوع برخورد با اين گزارش و کليت مسئله است.
منتقدین در اشارات خود گفته بودند "سخنان منسوب به ملکيان" نه سخنان ملکيان! از شخص خاصی اسم نمیبرم؛ میخواهم سنت غلطی را نشان دهم که در فرهنگ ما رخنه کرده است. نمونهی عينی اين سنت سياسيون فعلی ايران هستند که یک حرف را میزنند و يک ساعت بعد تکذيب میکنند و به اين شکل، "اعتماد خبری" -که در کار گزارشگری اصل است- را از بين میبرند که بردهاند. خيلی از مردم نيز محصول همين ضدّ فرهنگ هستند و خودشان خبر ندارند.
نقد يک گزارش نيازمند حدودی اعتماد است. يعنی اگر من به متنی اعتماد نداشته باشم، بهتر است از همان اول عطای نقد آنرا به لقايش ببخشم و خودم را دردسر ندهم. اما حرف ديگر که بيشتر باید رویاش دقت شود اين است که جامعه بايد ياد بگيرد به روزنامهنگار و خبرگزار اعتماد کند. جامعه در عمل حق دارد به اين اخبار ضد و نقيضی که خود خبرگزاریهای دولتی به او میدهند مشکوک باشد، اما باید ياد بگیرد که به اساس کار خبررسانی احترام بگذارد و اعتماد کند. اگر اعتماد نباشد که اصلاً وجود خبرنگار بیهوده است، اصلاً چطور میشود گزارش تهيه کرد؟
اين توصيهای که من میکنم نمیدانم چقدر با تفکر امروز جامعهی ايران فاصله دارد. اين را خود مردم داخل ايران بايد بسنجند. امّا به هر رو نوعی ايدهآل دستیافتنی است؛ بخشیست از فرهنگ سالم و مدنی. خلاصه که خود منتقدین و اهل فکر ما مراقب باشند که نشوند آلت فعل این ضد فرهنگ.
۶ نظر:
مجيد عزيز
با آنچه نوشتهاي موافقم چون دست روي نكتهي ظريفي گذاشتهاي. شايد افزودن نكتهاي كمكي به بازشدن بحث كند. حساب خبرگزاريها را هم بايد از حساب وبلاگها جدا كرد. هم عملكرد خبرگزاري در طي ساليان، نمايشگر مشي خبري و صداقت آن بنگاه خبريست و هم پنهان ماندن نام كسي كه خبر را توليد كرده او را از دام بسياري از نقدها ميرهاند. اما وبلاگهاي نظير وبلاگ بنده يا شما اينچنين نيستند. در اين مواقع گزارش يا خبر بدست كسي منتشر ميشود كه سابقهاي روشن و اسم و رسمي واقعي دارد و همين مسؤوليت نويسنده را دوچندان ميكند.
وقتي ميبينم آنقدر بين سايتهاي اينترنتي اعتبار دارم كه اگر خبري را براي آنان ارسال كنم تنها به خاطر اعتماد به نام بنده، بلافاصله آن را منتشر ميكنند و اين رويكرد را با رويهي برخي دوستان در ماجراي نقل سخنان ملكيان مقايسه ميكنم تعجب ميكنم. بنده براي نام خودم و قلمم و خانهاي كه در آن مينويسم آنقدر اعتبار قائل هستم كه هر پرت و پلايي را در آن منتشر نكنم. امانتداري من نيز در اين ماجرا بخوبي ثابت شد.
نكتهي ديگر اعتماد مطلق به يك منبع خبريست. اين نكته آنچنان روشن است كه نيازي به توضيح نيست اما باز هم به همان نكتهي بالا برميگردم. چرا خبري در سايت بيبيسي اعتباري صدچندان نسبت به خبري در سايت پيكنت دارد؟ ناگفته پيداست كه پاسخ اين پرسش چيست. همين مقايسه را ميتوان ميان وبلاگها داشت (و اين لزوماً ربطي به مستعارنويسي هم ندارد)
سخن كوتاه كنم. به گمان من تلنگري كه سخنان ملكيان بر ذهنيت ظاهراً خدشهناپذير بسياري زد آنان را ناچار كرد كه به جاي نقد آراي ملكيان صورت سؤال را پاك كنند و اصلاً منكر بيان چنين سخناني شوند!
چه ملكيان اين سخنان را گفته باشد كه گفته است چه نه، صورت سؤال همچنان باقيست و البته من نيز هنوز منتظر نقد آن سخنان هستم.
پايا و پويا باشيد.
با سلام
نکته ای که اشاره کرده ای نکته بسیار مهمی است .
اگر کسی می خواهد سخنی را نقد کند باید به آن اعتماد داشته باشد .
اما یک نکته ی مهم دیگر این است که گزارشی که از یک سخنرانی تهیه می شود تا چه حد می تواند آنرا درست بازتاب دهد .من بازتاب آقای برجیان را تقریبا خوب ارزیابی می کنم اما هر گونه بازتابی از انجا که با جرح و تعدیل همراه است ممکن است نارساییهایی را در فهم ایجاد کند .مثلا سروش حتی بازتاب سخنانش را در سایت رسمی خودش نپسندید و توصیه کرد که سخنرانی اصلی او منبع نقد قرار گیرد . حتی بعضی به این هم اکتفا نمی کنند و پس از انکه به سخنرانی خود توضیحاتی افزودند اجازه ی نقد به آن می دهند . من فکر می کنم لازم بود به خود ملکیان ( به جهت حساسیت بسیاری که در انتشار سخنان خود دارد )اطلاع داده می شد و پس از اصلاح او به انتشار می رسید . البته بازتاب آقای برجیان بسیار با دقت انجام شده بود و زحمتشان قابل تقدیر است .
شرمنده که دوباره پرگویی کردم .
ضمنا تشکر از بابت لینک ، اما نوشته ی من نقدی بر نقد سیبستان درباره ی ملکیان است ف نه نقد بر آراء ملکیان .امیدوارم اصلاح فرمایید .
با تشکر فراوان ، موفق باشید
منشاء خیلی از مشکلات رفتاری ایرانیان در شیعه گری است.مرید و مراد بازی، دروغ مصلحتی و تقیه و امثالهم که منشاء در شیعه گری دارند، باعث شده که ایرانیان تفکر مستقل نداشته باشند و بوقلمون صفت و دودم و دورو باشند.به امید روزی که مردم ایران از اسارت این حزب شنیعه خلاصی یابند.
سلام
مجید جان دیشب کمی درباره ی این نوشته فکر کردم ، حاصلش شده نوشته زیر . شرمنده که بیش از کوپن خود می نویسم ! من ممکن است به گزارشی اطمینان کامل داشته باشم ولی هرگز نباید برای نقد خود آنرا به عنوان منبع برگزینم .حتی اگر نویسنده اش فرد امین و امانتداری مثل مسعود برجیان باشد . نقد را باید با مراجعه به اصل نوشته یا سخنرانی نوشت . اما مشکل اینجا بود که گزارش ملکیان واجد سخنان حساسیت برانگیزی برای برخی دوستان بود و نمی توانستند واکنش نشان ندهند و از طرفی منبع دیگری به جز آن در اختیار نبود .
اما به کار بردن واژه ی "منسوب به" که دوستان با بی دقتی آنرا به کار بردند طعنه ای گزاف به گزارشگر است .و به قصد سلب اعتماد از نوشته ی او . امیدوارم دوستان از این به بعد در انتخاب واژه ها بیشتر دقت کنند .
از سرزمین رویایی به شما سلام
سلام
نكته اي كه گفتيد درست بود . و يك نكته مهم تر اينكه وقتي محتوي مطلبي مباحث نظري باشد اينقدر وسواس ديگر ضرورتي ندارد . زيرا،نقد چنين گزارش هايي ،نقد محتوي است نه فرد كه بعد از تكذيب احتمالي آن ترسيد.
ارسال یک نظر