دیشب که با دو تن از دوستان در مورد نتیجه انتخابات صحبت میکردیم، شخصاً به چند نکته رسیدم که اینجا ذکر میکنم:
1- اگر در انتخابات تقلبی هم شده بود، آنچنان نبود که بتواند در نتیجهاش تغییری ایجاد کند. باید پذیرفت که آدمی مثل احمدینژاد خاستگاه اجتماعی گستردهای دارد و نیز روش تبلیغاتی حسابشدهی او به انسجام این خاستگاه و کشاندن این مردم به پای صندوقهای رای کمک کرد. خلاصه اینکه بسیاری از مردم احمدینژاد را از جنس خودشان یافتند. ضمناً فکر میکنم اگر بحث تقلب باشد، امکان تقلب رفسنجانی -بهخاطر بازوهایی که دارد- از احمدینژاد به مراتب بیشتر بود (به سابقهی انتخابات مجلس رجوع شود). اینجور فرضیهها که "با کامیون رای تقلبی آورده بودند" و الخ، پایهی منطقی درستی ندارد (در یک کامیون چندین میلیون رای میشود جاسازی کرد؟) و بیشتر با دوران ناصرالدینشاه میخواند تا عصر کامپیوتر!
2- بر خلاف نظر عام، به احتمال زیاد احمدینژاد فضای اجتماعی را تنگ نمیکند و به کاربستهای آن دست نمیزند. در مقام اجرایی، او و رژیم لزومی به این کار نمیبینند. اینکه چو افتاده بگیر و ببندهای منکراتی دوباره راه خواهد افتاد و امثالهم تنها دلخوشکنکهای چندتا حزباللهی از-رده-خارج میتواند باشد نه واقعیت پیش رو. برای همین، من نگرانی مردم را بیمورد میدانم.
3- بر خلاف نظر غالب سیاسیون، با انتخاب احمدینژاد، ساختار رژیم -از لحاظ "ظاهر" و در نگاه غربیها- به نظامی دموکرات بهمراتب نزدیکتر شد. دلایلش این است:
الف: از آنجا که ریاست جمهوری در رهبری ادغام میشود، رهبر دیگر لزومی به مداخلهی مستقیم در امور کشور نمیبیند و به این شکل، از لحاظ ظاهر هم که شده، اختیارات ریاست جمهوری افزایش مییابد. در کشوری که رئیس جمهور توانایی اجرایی داشته باشد، آن کشور دموکراتیک بهنظر میرسد.
ب: خیلی مفت و مجانی یک اپوزیسیون ناتوان به نام "دوم خردادیها" -که پایهی مردمی چندانی نیز ندارد- نصیبشان شد. در واقع نظام دموکراتیک بدون حضور اپوزیسیون شکل نمیگیرد. آن زمان اگر چالشی بین دو نیرو در قدرت بود، امروز آن چالش به قدرت با خارج قدرت تغییر شکل پیدا کرده است و این، بخشی از ساختار نظام دموکراتیک است.
4- رژیم بلافاصله به دنبال ایجاد رابطه با آمریکا -از راههای معقول- خواهد رفت. این اقتضای تنگنای سیاسی و شرایط بحرانی امروز ایران است. توجه شود که در تبلیغات انتخاباتی احمدینژاد، جای "مرگ بر آمریکا" بهکل خالی بود.
5- معیشت جامعه که لنگ باشد، آزادیهای سیاسی در ردهی چندم خواست عمومی قرار میگیرد. این یکی از دستآوردهای جمهوری اسلامی (البته برای خودش) است. گناه این مسئله، تماماً به گردن ناکارآمدی رژیم حاکم است و ربطی به اهل فکر و روشنفکران ندارد. برای آگاهی از سیر قهقرایی که جامعهی ما را در خود بلعید، لازم است که بحث "روند تاریخی" و "تناسب زمانی دموکراسی" تا آنجا که ممکن است برجسته شده پی گرفته شود.
در کل، آیندهی ایران را امروز نمیشود پیشبینی کرد و باید نشست و دید، اما در کنارش، سکوت نیز جایز نیست و ما باید یافتهها و نظرات خود را در اختیار یکدیگر بگذاریم و بازار گفتوگوی خردمندانه را داغ نگه داریم، اگر به آیندهی ایران میاندیشیم.
۱۸ نظر:
مجید جان درست گفتی ما باید فعلا منتظر اولین سخنرانیهای این عالیجناب که قبای ریاست را از دست مردم گرفته باشیم اما نبایدفراموش کنیم که بلاگرها حتی تاوان این را هم داده اند پس نباید پسروی کنیم و باید به مبارزه ادامه دهیم
مجید جان؛
در مورد اول با تو موافقم. شهر از روز چهارشنبه حال و هوای احمدینژاد را گرفته بود (حتی در میرداماد و ونک اسم او را زیاد میشنیدم) و تقریبا برای من مسجل شده بود که بدون نیاز به تقلب، او پیروز این میدان است.
در مورد دوم، فکر میکنم احمدینژاد کسی نیست که بخواهد این کار را بکند (با توجه به توضیحاتی که در تلویزیون داده است و همین طور او از پشت کوه نیامده است و عاقلانه است که مشاهدات و تجربیات خود را از فضای دانشگاهی که در این چند سال در آن تدریس میکرده، مد نظر قرار دهد). منتها جریاناتی که با تنگ کردن فضا و بگیر و ببندهای اجتماعی موافقند و اتفاقا اهرم اجرای آن را هم دارند (و همیشه هم عناصر خودسر نامیده میشوند!)، دوباره فضا را باز میبینند. این اتفاق از همین هفتهی گذشته به این طرف کمی مشهود بود (به طور مثال من در یکی از ادارات خودم به موردی برخوردم و امشاسپندان هم یکمورد از این برخوردها را در دانشگاه نوشته بود). باید دید ایشان چگونه با این موارد برخورد خواهند کرد...
سوم: شاید با مستقیم دخالت نکردن رهبری، نظام دموکراتتر به نظر برسد؛ اما این امر نهادینه نیست و منوط به شرایط امروز است و تلاشی هم برای نهادینه کردن آن صورت نخواهد گرفت. در کل بعید میدانم از این به ظاهر دموکرات شدن سیستم، نسیمی به ما مردم برسد و تنها همه چیز در لایهی بیرونی خود مرتب و آراسته است.
فرهنگ عزیز!
ممکن است در ماههای اول، حضرات "خودسر" جانی بگیرند، اما از آنجا که احمدینژاد از جنس خودشان است، دیگر لزومی به وجود آنها نیست و به سادگی بهشان افسار میزند. من فکر میکنم سیاست کلان رژیم، حفظ فضای اجتماعی کنونی است، برای اینکه میداند این فضا برایش خطرساز نیست و بهتر از هر فضای دیگری، مخالفتها را مهار میکند.
من گفتهام «ساختار رژیم به نظامی دموکرات بهمراتب نزدیکتر شد» و منظور مشخص من، "ظاهر"ی است که رژیم میخواهد از خود نشان بدهد و در یادداشت خود به تحلیل "باطنی" آن کاری نداشتهام. اینکه باطن قضیه چه خواهد شد و آیا نسیمی هم به سمت مردم خواهد وزید را باید نشست و دید و فعلاً غیر قابل پیشبینی است. خلاصه که این رژیم حواساش به کاری که میکند خوب جمع است و از توان فکری و برنامهریزی قابل توجهی برخوردار است.
م-زهری گرامی با کسب اجازه به مطلب شما لینک دادم
اين آش را حضرت خاتمی برايتان ساخته. ان بی عرضه فرصت سوز. قول ميدهم که اگر معين هم بالا امده بود ميباخت. متاسفانه شعور سياسي اصلاحيون قدري پاره سنگ ميبرد. راي مردم براي تغييرات سياسي/اقتصادي/اجتماعي را با جواز نامحدود ولنگ و وازي اقتصادي اشتباه گرفتند واين هم نتيجه اش. حالا بايد خارجيها بيايند تكليف اين يك مشت تروريست را روشن كنند.
دوست عزيز با بند الف بخش 3 به هيچ عنوان موافق نيستم چون که تازه کار رهبر ساده تر شده و اونوقت اگه با زحمت يک غلطي مي کرد حالا ديگه همون زحمت هم وجود نداره.قبول کن که اين رئيس جمهور اصلا اختيار نمي خواهد که حالا سر کم و زيادش بحث داشته باشد.
در ضمن طبق شنيده ها هنگامي که احمدي نژاد مي خواست راي بدهد از روي پرچم امريکا رد شده و راي داد البته من فقط اين را شنيده ام.
در کل من هم با نظرت موافقم چون که اينها حاضر هستن ازاديهاي اجتماعي و فرهنگي رو کمي بيشتر بکنن تا مردم ديگه کاري به سياست نداشته باشند به هر حال اين سياستي است که تو تمامي کشورهاي عرب دنبال مي شود و خوب جواب داده است يعني تا صبح تو کافه ها مشروب بخور و زنهاي رقاصه رو ببين و بعدش هم برو کله مرگت بذار و به حکومت و حکومتيان کاري نداشته باش.تازه پولشون رو هم هر ماه مي فرستن در خونشون حالا اگه تو ايران اونجوري نباشه يک چيز شبيه اما مسخره تر و خنده دار ترش رو راه مي ندازن.
اما در اخر بايد بگم که واقعا ديگه حرف علکي زدن و به هم توپيدن و هوچي گري کار ساز نيست و بايد:"يافتهها و نظرات خود را در اختيار يکديگر بگذاريم و بازار گفتوگوي خردمندانه را داغ نگه داريم، اگر به آيندهي ايران ميانديشيم."واقعا سکوت جایز نیست
سلام خاجناب زهري !
در اين لحظات خيليها هم از اميد مينويسند.
اگر اميد نباشد زندهگي در مردهگي متوقف ميشود.
از سويي:
اميد چيز خوبي است اما نه از نوع خيالپردازي كه عين مخدر است.
در هر صورت اين سناريو به خاطر طراحي يكسويه و بازي شطرنجگونهاش بسيار ناجوانمردانه بود.
احمدي نژاد اگر صادق باشد يك جان به كف است كه در راه آرمانهاي غيراجتماعي اش مردم و آزاديخواهان را دچار هزينههاي گزافي خواهد كرد.
او اگر بخواهد حتي عسل در كام مردم بگذارد به هر حال عقبهاش سعيد اماميها، سعيد عسگرها، سعيد مرتضويها هستند...
فقط همكاران آقاي احمدي نژاد در وزارت اطلاعات و مخابرات كافي هستند كه ديگر ما نتوانيم همين گپهاي صميمانه و البته بيشتر بي ثمر را بزنيم.
اگر آقاي احمدي نژاد بخواهد موفق شود آقاي مصباح نخواهد گذاشت كه ما راست راست بگرديم ...شايد خيلي از ماها از اين پس رفتيم زير زمين.
اگر بيدرد متنبهي(!؟!!) مثل رفسنجاني داراي منافع جاهطلبانه بود لااقل براي حفظ منافع مافيايياش هم كه شده ناگزير بود پرنسيب جهانياش را در اين مقطع حفظ نمايد.
و در سايهي جاه طلبي او فرصتي ميشد كه او را با شعار جديد(!)توسعهي دموكراتيكش به ميدان بكشيم و رهايش نكنيم.
بقول معروف: اين نيز بگذرد.
اميد چيز خوبي است اما نه از نوع خيالپردازي كه عين مخدر است.
بايد به تلاشي ديگر اميد بست . راهي ديگر كه من را نزد خويش حذف نكند.
بايد كم كم كانالهاي زير زميني را فراهم كنيم و زير زمين برويم.
شايد هم بايد اين جبههي دموكراسي خواهي و حقوق بشر را فعال كرد و اين يكي را رهايش نكرد.
رهبر پيغام داده حتي براي جشن پيروزي و يا چه و چه به هيچ عنوان مردم را به خيابانها نكشانند..چون ميداند مردم امروز چقدر عصبي بودند و ديگر الان جاي عصبي كردن مردم نيست.
او آنقدر باهوش هست كه بداند كي بايد با لافهاي حضور مردم دليل مشروعيت نظام، اپوزيسيون را عصبي كند تا درصد كثيري از لج او هم كه شده منفعل شوند و خيال مبارزه كنند!
او ميداند چگونه بايد با مهره ها بازي كند، اين مردم پراكنده اند كه نميدانند دارند با برانگيختن عواطف و هيجاناتشان آنها را به كدام كوره راه شبهه روشنفكرانه مي برند.
...
بايد اين سو هم بازيگران ماهري باشند كه بتوانند با حكام بي اخلاق و تماميتخواه شطرنج بازي كند واين مقدور نخواهد شد جز در رفتاري سازمان يافته وتشكيلاتي كه با اتحاد اپوزيسيون محقق خواهد شد. اپوزيسيوني كه شعار اصلي اش واقع بيني، منطق و با مردم بودن باشد.
جناب زهری,
شما که اینقدر عاقلید ! پس چرا از ترس احمدی نژاد به هاشمی رای دادید ؟ چرا قبلاً از جایگاه مردمی (!) احمدی نژاد حرفی نزدید و از هجوم طالبان مردم را ترساندید تا به هاشمی (خود نظام فاسد) رای بدهند ؟
ممنون
آرمان
مجيد عزيز
اگرچه انتخاب دور اول احمدي نژاد شوك آور و غير منتظره بود و به نظر من تقلب در حد نياز بر آن اعمال شد ولي در دور دوم از اواسط هفته بر من مسلم شد كه او خواهد برد و در 2 شرط بندي جداگانه 2 چلوكباب هم به خاطرش بردم!
به نظرم در دور دوم هم تقلب شد ولي اين تقلب ضروري نبود و براي حفظ جانب احتياط بود.
احمدي نژاد به طور مستقيم نمي تواند پروژه دمكراسي را پيش ببرد ولي به باور من بطور غير مستقيم اين كار را خواهد كرد.بدين معنا كه در جريان كار و عمل خود و دوستانش به مرور متوجه خواهند شد كه در خلاف جريان آب شنا كردن انرژي زيادي از آنها مي گيرد.
از طرفي جمهوري اسلامي نيروهاي محدود و مشكلات بسيار متنوعي در پيش رو دارد...مجبور است اين نيروها را فقط صرف كارهاي ضروري تر كند.
نكته آخر هم اينكه...بسيجيان و طرفداران او هم ازجنس همين مردمي اند كه در بي عملي و تنبلي زبانزد خاص و عام شده اند...دو طرف اين نبرد خسته اند.
سلام دوست من - خوشحالم بار اولی هست که به اینجا می آیم - با بیشتر نظراتت موافقم - ولی 100 درصد زمان می خواهد - تا آینده ببینیم رویکردش چیه ؟ ولی این آدم فالانژه و تقلب بوده نه به این اندازه درست ولی حساب شده عمل کردن - الان کاملن حکومت یک دست شده - به نظر من او از شهرداری تهران به شهرداری ایران رسید.
یلدا
بزرگترین درس انتخابات این است که برخورد حذفی با هیچ بخش ا زجامعه امکان ندارد .حکومت نه حقش را دارد و نه میتواند با بخش ی از مردم حذفی برخورد کند. و از این مهمتر اینکه خود ملت هم باید در یابند که نمیتوانند با دیگر گروههای اجتماعی و یا دیگر طبقات برخورد حذفی بکنند.همه باید سر خوان منافع اجتماعی بنشینند و بر همین اساس موازنه و تعادل اجتماعی و حیات مدنی صورت واقعی به خود بگیرد.
مسخره کردن احمدی نژاد یا پایگاه اجتماعی وی ، و خواستار حذف آن شدن ،خود برخوردی فاشیستی است.خانواده شهدا و جانبازان و خود جانبازان نیز قربانی این سیستم هستند و فجایع زیادی بر آنان رفته است...
Rasti aghaye Zohari montazere elaame shoroo be kare site doktor milani hastam ha...mosahebe ra khandam jaleb bood.
مجید جان ببخش اینجا پیام میگذارم - مصاحبهات با آرش لینکاش چیه؟ ممنون میشم اطلاع بدی یا اعلام کنی.
آشیل عزیز سپاسگزارم.
گفتنیهای عزیز!
شما همان حرف من را تکرار میکنید، فقط با کلماتی دیگر.
سینا هدای عزیز!
با زانوی غم به بغل گرفتن کاری از پیش نمیرود. میشود به موضوع ریشهایتر نگاه کرد. باید بستر اجتماعی را که احمدینژاد از آن بیرون آمده دقیق شناخت و راهکار استخراج کرد.
من واقعاً در حیرتام که فردی بهنام آرمان چطور اینقدر ارزان به مردم اتهام کذب میزند؟! انگار هیچکس از دست هرزنویسیهای مستعار آن قهرمان پای کیبورد ساکن اسلو خلاصی ندارد!
گوشزد عزیز!
تز تو قابل تامل است، ولی بهنظرم بهترین داور میتواند زمان باشد.
از شب یلدای ارجمند نیز سپاسگزارم برای نظرش.
نیلبک جان من هم مثل شما منتظر وبلاگ دکتر هستم. ضمناً با نظرت موافقم و باریکبینیهای شما برایم جالب است.
هالهی عزیز!
من با آرش مصاحبه نداشتم بلکه آرش بههمراه آقای صفسری کار ادیت مصاحبهی من را با دکتر میلانی برعهده داشتند.
دوستان موفق باشید.
با سلام به تو گرامی دوست
برای ایران و مردمش فقط آرزوی موفقیت و پیشرویی دارم در کاری که برای آن کمر همت بسته اند.
امیدوارم احمدی نژاد سبب آرامش و امنیت آنان شود، چیزی جز این نمی شود گفت. باید منتظر بود.
پایدار باشی
آقا ی زهری عزیز به نظر شما با سرقت مطالب وبلاگها توسط وبلاگهای دیگر یا سایت ها چه کار میشه کرد؟دوست من الان دچار همین مشکل شده ولی من واقعا نمی دونم چکار میشه کرد؟!
مجید جان من خل نشدهام ها! جملهات را میتوان هر دو جور تعبیر کرد. فکر کنم اشکالاس از آن 'نیز' باشد.
:)
ارسال یک نظر