
وبلاگ گروهی خبرچين برای پاسخگويی به نيازهايی متولد شد: ايجاد سقفی برای گستراندن حس دوستی، تفاهم و تعامل در بين وبلاگشهریها، همچنين برای رشددادن ارتباطات و ايجادِ مخاطب بيشتر برای وبلاگها و مطالب خواندنی. از آنجا که اعضای خبرچين خود در زمرهی وبلاگنويسانی حرفهای بودند (و هستند)، يعنی دردآشنا بودند، میدانستند که چگونه به اين نيازها پاسخ گويند و شهر خود را پوشش دهند.
در خبرچين، بهجز چند خط قرمز علنی و ضمنی -مثل دوری از تبليغات يا ستيزهجويی قومی، نژادی و مذهبی و نيز تأکيد بر کوتاهبودن توضيح زير هر لينک (حداکثر سه خط، برای سبکماندن صفحه و کمک به مراجعهکنندگان بهويژه از ايران) که اقتضای هر کار جمعی است، اعضا با مـُنتِـهای آزادی بيان و دموکراسی، به مطالب جالب -بسته به سليقهشان- پيوند میدهند. در زير هر لينک، شناسهی فرستنده لينک نيز ذکر میشود تا هم حس مسئوليتپذيری -که جایاش بهراستی در فرهنگ ما خالیست- تقويت شود و به کار هويت بيشتری دهد، و هم اعتباری باشد برای کسی که زحمت گزينش و ارسال لينک را تقبـّل میکند. بهعبارتی، در کار گروهی خبرچين، بر خلاف سياست بسياری ديگر از تارنماهای مشابه، هيچ محدوديت سياسی و فرهنگی-اجتماعی در لينکدادن وجود ندارد. قصد خبرچين اين نيست که به بلندگوی جريانی خاص بدل شود؛ قصد، ارتقای سطح ارتباطات انسانی است و در اينگونه ارتباطات، هيچ انسان و انديشهای نبايستی حذف شود.
کار گروهی در خبرچين، هيچ هدف سياسی يا اقتصادی را دنبال نمیکند؛ اعضا فقط از روی عشق برای کار خود وقت میگذارند. از آنسوی، اعضا در تعاملی فرهنگی و اجتماعی با مراجعهکنندگان قرار میگيرند، چه خود نيز وبلاگنويس و از جهتی مراجعهکنندهی خبرچين محسوب میشوند. به اين شکل، همگی، چه خوانندگان و چه فرستندگان لينکها، دست در دست يکديگر گفتوگو و دموکراسی را تمرين میکنند. بر همين اساس، میتوان تفکـّر بهوجودآورندهی خبرچين و شيوهی همکاری در آن را يکتا دانست.
پس از شروع بهکارِ خبرچين، بسياری از آن حمايت کردند که اين حمايتها تا امروز نيز ادامه داشته است. اين عدّه، از روی درکی مشترک، نيازهای مشترک را شناسايی کرده و به نحوهی پاسخگويی به اين نيازها بها دادند. در مقابل، احساس میشود که بعضی از دوستان توجهی درخور به اين حرکت صرفاً انسانی و خودجوش نشان نمیدهند. عدّهای از وبلاگنويسان علناً خبرچين را ناديده گرفتهاند، عدّهای نيز آنطور که بايد نامی از آن نمیبرند! هر چند اينگونه برخوردها جديد نيست، امّا جا دارد که به آنها اعتراض شود؛ يکی از دلايل نگارش اين چند سطر نيز همين بوده است. اگر ما وبلاگنويسان، برای تلاش بدون چشمداشت يکديگر ارزشی قائل نيستيم، گمان نمیکنم اين تلاش لزومی به ادامهيافتن داشته باشد. اگر هم برای اين تلاش ارزش قائليم و لزوم آنرا درک میکنيم، بهتر است که اين را نشان دهيم. کسانی که لازم میبينند وبلاگشهر يک خبرگزاری دموکراتيک، فراگير و متکـثّر داشته باشد، کسانی که تصوّر میکنند ما مردم توانايی همآوايیِ بدون آقابالاسر را داريم و خود میتوانيم برای شهرمان وبلاگشهر نهادهايی مستقل پديد آوريم، میتوانند با معرفی خبرچين به ديگران، نامبردن از آن در يادداشتها يا لينکدونی خود و با اهدای لينک ثابت به آن در صفحهی خود، به بالندگی تلاش دوستان وبلاگنويس خود ياری دهند. اين "ياریدهی"، در واقع حمايتی است که ما وبلاگنويسان از خود میکنيم. چنين واکنش سازندهای از سوی وبلاگشهریها، انگيزهی اين کار گروهی را نيز تقويت خواهد کرد و زمينهی پاگيری حرکتهای خودجوش بعدی -و احتمالاً کاملتر- وبلاگشهریها را فراهم خواهد نمود.
پینوشت:
برای همکاری در خبرچين، در همان ابتدای راه شخصاً از تعدادی از دوستان دعوت کردم که بر حسب علاقه به کار جمعی و لطفی که به من داشتند، اين دعوت را پذيرفتند. قصدم اين بوده که تعداد همکاران محدود و از سقف مشخصی نگذرد. تعدادی از وبلاگنويسان ديگر نيز -که میخواستهاند عقايد خود را بازتاب بدهند- از من درخواست کردهاند که در جمع همکاران خبرچين جای گيرند. تصميم دارم تا زمانی که کسی از جمع ما خارج نشده، فرد تازهای را جايگزيناش نکنم چون نمیخواهم جمعمان زياد شلوغ شود و نيز تعداد لينکهای روزانه از آنچه که امروز هست تجاوز کند.
۹ نظر:
آقا جسارتاً، ما نميدانستيم اين "به هر رو" صاحب دارد! در مطلب چند روز پيشمان بدون هماهنگي استفاده کرديم. موردي ندارد که؟ حالا که قلمرنجه فرموديم بفرماييد کپي رايتش چقدري هست؟ به دلار ميگيريد يا به اُقو؟ قسطي هم ميسر است يا نه؟ چک شخصي قبول ميکنيد يا کرديت کارت؟...
;) !لااقل دفعه ديگر بدانيم چه بکنيم
به! آشپزباشى جان، «شوربختانه» را هم فراموش نکنيد! البته چون شما آش ميپزيد به قولى کانسرنتون هم هست. (لس آنجلسى شد!) مخلص آقا مجيد هم ضمناً هستيم!
مجید عزیزم دعوتنامه ای که داده بودی کار نکرد دوست من اگر دوباره بدی ممنون می شم
سپاسگزار خواهم شد جوابيه من به خورشيد خانوم را در وبلاگم بخوني
آقای زهری عزیز آدم بعضی وقتها در مورد بعضی نوشته - به خاطر کامل بودنش - هیچ نظری نمی تونه بده. این نوشته هم از همان هاست.
مجيد جان، فقط خواستم دوباره بگم که خوشحالم که عضوی از جمع شما هستم. برای همين هم به اين مطلب لينک ميدم.:) و..خسته نباشی
خسته نباشید. ایده خوبی بود.
پایدار باشید برای دوستی، انسانیت و معرفت.
مجيد عزيز!،«به هر رو» ،«شوربختانه» عرض کنم که اين آشيز باشی «هم چيز غريبی است»!ايضا يارسا!«همين ديگر!»
با این منشور و اساسنامه و اعضای ثابت من باید ممنون باشم که به مطلب من هم لینک دادید
ارسال یک نظر